دلبر خیلی وقته پشت انرژیم و هیجان و حال همیشه خوبم قایم شدم که کسی نفهمه تو دلم چهغوغاییه؛ولی دلبر از پا افتادم،دقیقا از پا افتادم!همه دارن متوجهمیشن یه چیزیم هست،تو خودمزیاد میرم،به یه چیزی فکر میکنم
دلبر تا حالا تمام فکرت رو یه چیز درگیر کرده؟الان تو اون یه چیزی برا من.دلبر امتحان داریم،توکه خیلی ریلکسی همیشه واسه درس،من ولی دارم میمیرم چون نه میتونم درس بخونم و نه میشه نخوند؛قبل و بعد از هر کلمه فقط تو میای تو ذهنم.
دلبر به قران قسم ظلمه ک کسیو دوست دارم که هیچ حسی بهم نداره،چهگناهی کردم اخه که مستحق این عذاب بودم
درباره این سایت